مدح و ولادت امام رضا علیهالسلام
باید شکست ساغر و از می وضو گرفت بـایـد ز دست بـانـی بـاده سـبـو گـرفـت از عرش آمده است... زمین آبرو گرفت هر عـاشقی که بادۀ خود را از او گرفت گفته است این که از همۀ دلبران سر است نامش رضاست زادۀ موسی ابن جعفر است باب النجات؛ شـافـع فـردای مـحـشـری کارت شده است از هـمۀ خـلـق دلبـری پیغمبری و حضرت زهـرا و حـیـدری یعنی صفات حضرت حق را تو مظهری ای نـــام دلــربــات دوای فـــقــیــرهـــا اصـلا رسـیـده ای تـو بـرای فـقــیــرهـا بـایـد که سـر دهـیـم هـمـه بـی مـقـدمـه روحـی فـداک یابن علی، یـابن فـاطـمـه با عشق تو ز هـول قـیـامت چه واهـمه سلطـان مـاسـوایـی و عـبـد تو ما هـمـه ما سال هاست ریزه خور سفـرۀ تـوأیـم هـشـتــم امــام! مـا هـمــه آوارۀ تــوأیـم مجـنـونم و جنون دل زار بی حـد است جانم ز دوری حرمت بر لب آمده است مـثـل کـبـوتـری که به امید گـنـبـد است اصلا دوای این دل بـیـمـار مشهد است آخــر بـه من اجــازۀ پـابـوس مـی دهـی اذن زیــارت حـــرم طــوس مـی دهـی گـرچـه بـدم ولـی تـو دلــم را شـفـا بـده قـلـبـم سیـاه گـشـتـه، تو آن را جـلا بـده دردی کــه داده ایــد بـــرایـش دوا بــده جـان جــواد کــرب و بــلای مــرا بــده مردم همه به لطف تو حاجت روا شدند امـروز اگـر مـسـافـر کـرب و بلا شدند حالا که چـند وقت دگـر مـاه ماتـم است عاشق به فکر نوکری اش در محرم است با تو بـسـاط گـریـۀ مـا هم فـراهـم است گریه برای روضۀ کرب و بلا کم است روضه بخوان که ابن شبـیـب تـوأیـم ما هـر شب بـه یـاد جـد غـریب تـوأیـم مـا |